تارا خانوم گل منتارا خانوم گل من، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
باربد خان قند عسل منباربد خان قند عسل من، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

تارا و باربد عزیزای دل مامان و بابا

رفتیم دکتر

سلام به عزیزای دلم امیدوارم امروز حالتون بهتر شده باشه دیروز بعد از ظهر با خاله جون رفتیم دکتر تا معاینتون کنه دکتر بعد دو هفته مرخصی اومده بود مطب فوق العاده شلوغ و گرم جای نشستن نبود شماها گرمایی و شیطون همش دنبال بدو بدو و بهم ریختن میز منشی تا نوبتمون بشه باربد خوابش برد بالاخره رفتیم داخل دکتر معاینتون کرد خدا رو شکر رشد دور سر تارا تو این 45 روز خوب بود و گفت به همین ترتیب ادامه بدم برای اسهالتون هم دارو نوشت و گفت بدلیل سرماخوردگی روده ها عفونت کرده تا درمان کامل مکمل ها قطع بشه وزنتون هم چک شد باربد 12800 و تارا 11600 که خدا رو شکر نرمال بودین تو مطب یه دخمر دوست داشتنی با مامیش اومده بود که حسابی با هم دوست شدین...
18 تير 1391

بیست ماهگی

سلام شیطونکای من بیست ماهگیتون مبارک امیدوارم همیشه شاد باشین و سلامت و به اونچه که شایستگیشو دارین برسین ماشالا برا خودتون بزرگ شدین قد کشیدین و من این بالندگی رو تو وجودتون می بینم و هر ثانیه خدا رو شکر می کنم به خاطر این سعادتی که نصیبم کرد افتخار مادر بودن افتخار بزرگی است امیدوارم براستی شایسته این جایگاه باشم تو دو روز گذشته متأسفانه زیاد حالتون خوب نبوده باربد که یک هفته ای هست دچار مشکل  فیزیولوژیک نفرت از پوشک شده و به جان پوشکا افتاده روز چهارشنبه هم دو سه نوبت حالتون به هم خورده و سرتا پای خونه رو صفا دادین از دیروز هم شرایط باربد به تارا منتقل شده و دوتایی دارن کلک پوشکا رو می کنن  خدا رو شکر...
17 تير 1391

نیمه شعبان

سلام عزیزای دلم حالتون خوبه عیدتون مبارک امروز نیمه شعبان و تولد امام عصر مهدی موعود (عج ) من این روز مبارک رو به همه دوستان عزیزم تبریک میگم جونم برای دو گلم بگه روز دوشنه بعد از ظهر بعد مدتها جور شد و رفتیم رنگین کمون اونجا کلی بازی کردین و بهتون خوش گذشت تماس گرفتم خاله و نیکی و آرشیدا هم اگه می خوان بیان که معلوم شد آرشیدا خوابه دو ساعتی اونجا بودیم کلی تو استخر توپ شیرجه زدین و خدا رو شکر می کنم که روابط عمومی خوبی دارین و تو برخورد با بچه های دیگه اصلا تکرو نیستین و به اصطلاح بده بستونتون عالیه تارا حسابی سرگرم بازی بود و هراز چندگاهی میرفت سمت سی دی ها و چند تا سی دو رو برا خودش بر می داشت که همه هم بره ناقلا بودن....بار...
15 تير 1391

عکس

سلام الوعده وفا اینم عکس دردونه های ما   تارا خانوم گل روز خاکبازی   باربد و اسباب بازی محبوبش قاشق    آب بازی       عملیات آکروباتیک تارا در کابینت       ...
11 تير 1391

قربون حواس جمع

سلام حال و احوال چطوره  هوا چند روزه که خیلی گرم شده  ما هم سعی می کنیم کمتر بریم بیرون ساعت خوابتون کمی بهتر شده صبحا بیدارتون می کنم عشقتون شده بره ناقلا و 24 ساعته مجبوریم تماشاش کنیم از مضرات تماشای زیاد تلویزیون که بگذریم ولی این روزا خیلی کمکم کرده راحت غذا می خورین و سربسر هم نمی زارین البته بعضی ساعتا بره ها میرن لالا شما ها هم از سرو کول من و خودتون بالا میرین ریخت و پاشتون سر جاشه و هیچ تغییری نکرده روز پنجشنبه بعد از ظهر با شماها و خاله جون رفتیم خرید هنوز تو تاکسی بودیم تارا تو خواب و بیداری بود که بیدارش کردیم بعد خرید کمی پیاده روی کردیم رسما پوستمون کنده شد ازبس که باربد گفت بغل و تارا گ...
10 تير 1391

بی خوابی

سلام گوگولی ها حالتون چطوره خوش می گذره ناقلاها ساعت خوابتون عوض شده دارین پوست می کنین چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه اجازه بدین براتون مفصل تعریف می کنم عرض خدمت جوجه های خودم : روز جمعه خاله های بابایی لطف کردن با ناهار تشریف آوردن خونمون خیلی غافلگیر شدم بدلیل اینکه مشغول خشک کردن زمین آشپزخونه بودم می دونید چرا آخه تارا خانم مثل اینکه تو دوره های پارتیزانی شرکت کرده آخه خیلی خوشگل از کابینت میره بالا میشینه روی اوپن اینم بگم که ارتفاعش همچین کم نیست و از وقتی این استعدادش رونمایی شده خیلی می ترسم که نکنه خدای نکرده بیفته ازون بالا بنده مشغول شستن حمام بودم وقتی اومدم بیرون دیدم کف آشپزخونه به همراه موکت خیس آبه منبعش...
6 تير 1391

تابستان

سلام به همه دوستان عزیزم امروز ما سه نفر اومدیم بگیم اومدن یه فصل تازه مبارک من و تارا و باربد آرزو می کنیم که همیشه قلبتون به گرمی تابستون و رنگ زندگیتون سبز سبز سبز باشه نمی خواستم امروزو از دست بدم این وروجکا مشغول شیطونی و خرابکاری ان تا حالا چند بار مودمو خاموش کردن و همچنین کامی رو با این اوصاف فکر نکنم بتونم داستان این چند روزو بنویسم ولی جونم براتون بگه دیروز با بچه ها رفتیم بیرون و تا تونستن بچه ها خاکبازی کردن شب تا دیروقت بیدار بودن و امروز هم تا ساعت 12 لالا منم وقت پیدا کردم برای مطالعه هوراااااااااااااااااااااااااا شاید آخرین کتابی که خوندم قبل تولد بچه ها بوده تا الان و تو این دو روز فوق العاده بچه های گلی...
1 تير 1391
1